محمد خسروی پور(حقوق مردم)

هر انسانی این حق را دارد که با حقوق خود اشنا ی داشته باشد.

هر انسانی این حق را دارد که با حقوق خود اشنا ی داشته باشد.

سعی میشود مسائل حقوقی که مردم نیاز دارند را بگویم

بعضی از حقوقدانان اصل برائت و یا اماره برائت را لازمه آزادی های اساسی در جامعه دانسته اند. موارد استناد به این اصل هم در امور مدنی و هم در امور کیفری به چشم می خورد. در اصل ۳۷ قانون اساسی آمده است : اصل، حکم برائت است و هیچکس از نظر قانون مجرم شناخته نمیشود مگر اینکه جرم او در دادگاه صالح ثابت گردد. بر مبنای همین اصل، در اصل ۱۶۶ قانون اساسی دادگاه‌ها موظف به صدور احکام مستدل و مستند به مواد قانون و اصولی که بر اساس آن حکم صادر شده، گردیده‌اند.

در امور مدنی در ماده ۱۹۷ آیین دادرسی مدنی جدید آمده است: اصل برائت است. بنابراین، اگر کسی مدعی حق یا دینی بر علیه دیگری باشد باید آن را اثبات کند.

در امور کیفری، اصل بر برائت متهم است مگر اینکه دلیل قاطع بر مجرمیت وی موجود باشد. لذا برای مجرم قلمداد نمودن فرد باید دلیل قاطع وجود داشته باشد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ خرداد ۹۸ ، ۱۰:۰۹
محمد خسروی

متن ماده 197 قانون آیین دادرسی مدنی

ماده 197 – اصل برائت است، بنابراین اگر کسی مدعی حق یا دینی بردیگری باشد باید آنرا اثبات کند، درغیر این‌صورت با سوگند خوانده حکم‌برائت صادر خواهد شد.
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۳ خرداد ۹۸ ، ۱۰:۰۲
محمد خسروی

ماده 1257 – هر کس مدعی حقی باشد باید آن را اثبات کند و مدعی‌علیه هر گاه در مقام دفاع مدعی امری شود که محتاج به دلیل باشد اثبات امر بر‌عهده او است.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۳ خرداد ۹۸ ، ۰۹:۵۷
محمد خسروی

ماده 1 -از تاریخ تصویب این تصویبنامه قانونی عرصه و اعیانی کلیه جنگلها و مراتع و بیشههای طبیعی و اراضی جنگلی کشور، جزء اموال عمومی محسوب و متعلق به دولت است و لو اینکه قبل از این تاریخ افراد آن را مترصف شده و سند مالکیت گرفته باشند. ماده 2 - حفظ و احیا و توسعه منابع فوق و بهرهبرداری از منافع فوق را راساَ عهدهدار و یا به انعقاد قراردادهای الزم به عهده اشخاص واگذار کند. تبرصه 1 :تودههای جنگلی مجاز است بهرهبرداری از منابع فوق را راساَ عهدهدار و یا به انعقاد قراردادهای الزم به عهده اشخاص واگذار کند. تبرصه 2 :تودههای جنگلی محاط در زمینهای زراعی که در اراضی جنگلی جلگههای شامل کشور و در محدوده اسناد مالکیت رسمی اشخاص واقع شده باشند مشمول ماده)1 )از تصویبنامه قانونی نیستند ولی بهرهبرداری از آنها تابع مقررات عمومی قانون جنگلها و مراتع است. تبرصه 3 :عرصه و محاوط تأسیسات و خانههای روستایی و همچنین زمینهای زراعی و باغات واقعه در محدوده اسناد مالکیت جنگلها و مراتع که تا تاریخ تصویب این قانون احداث شدهاند مشمول ماده یک این قانون نخواهند بود. ادارات ثبت مجازند با تشخیص و گواهی سازمان جنگلبانی ایران اسناد مالکیت عرصه و اعیانی جداگانه برای مالکین آنها صادر مناید.ماده 3 - به اشخاصی که دارای سند ملکیت به نام جنگل هستند و یا از مراجع قضایی حکم قطعی دال بر مالکیت آنها به نام جنگل صادر شده و یا دارای حکم قطعی ازهیئتهای رسیدگی امالک واگذاری به نام جنگل باشند وجوه زیر پرداخت میشود: الف: در مورد جنگلهای شامل که از حوزه آستارا رشوع و به حوزه کلیداغی ختم میشود برای هر هکتار پانصد ریال ب: در مورد سایرجنگلها و بیشههای کشور برای هر هکتار یکصد ریال ج: به اشخاصی که جنگل در محدوده اسناد مالکیت آنها یا در محدوده امالکی که به موجب احکام قطعی قضایی یا هیئتهای رسیدگی امالک واگذاری به آنها تعلق گرفته قرار دارد برای هر هکتار یکصد ریال. ماده 4 - در مورد مراتع مشجر و غیر مشجر به نحو زیر رفتار میشود: 1 - به اشخاصی که مراتع مشجر در محدوده اسناد مالکیت آنها قرار گرفته یا به نام مرتع مشجر در محدوده اسناد مالکیت آنها قرار گرفته یا به نام مشجر دارای سند مالکیت رسمی جداگانه بوده و یا از مراجع قضایی حکم قطعی دال برمالکیت آنها صادر شده و یا دارای حکم قطعی از هیئتهای رسیدگی امالک واگذاری باشند در مناطق شامل )از حوزه آستارا تا حوزه کلیداغی( برای هر هکتار 100 ریال و در سایر مناطق ایران برای هر هکتار 50 ریال پرداخت میشود. 2 - در مورد مراتع غیر مشجر به نحو زیر رفتار میشود: الف: نسبت به مراتع غیر مشجر که به نام مرتع دارای اسناد مالکیت هستند چنانچه با توجه به قانون اصالحات ارضی مصوب سال 1340 مراتع مزبور ضمن امالک زائد بر حد نصاب به دولت انتقال یافته و یا در آتیه انتقال یابد، مرتع در اختیار سازمان اصالحات ارضی باقی میماند که طبق آییننامه مربوطه آن در اختیار سازمان اصالحات ارضی باقی میماند که طبق آییننامه مربوطه در اختیار کشاورزان یا رشکتهای تعاونی محلی یا 107 سازمان امور اراضی کشور فرمها، ضامئم و پیوستها اتحادیههای رشکتهای تعاونی بگذارد. قیمت مراتع غیرمشجری که به موجب این بند در آتیه به دولت منتقل میشود که در تصویب نامه شامره 10 برابر عایدی علفچر یک ساله آن که در تصویبنامه شامره 2433/12مورخه 13/9/29مبلغ آن تعیین شده، پرداخت میشود. ب: مراتع غیرمشجری که با توجه به قانون اصالحات ارضی مصوب سال 40 در سهم اشخاص قرار گرفته و همچنین مراتع غیرمشجری که درتاریخ تصویب این قانون یا بعداَ به موجب اسناد مالکیت با آرای قطعی محاکم قضایی یا هیئتهای رسیدگی با مالک واگذاری در محدوده امالک مزروعی قرار رفته یا بگیرند، مشمول مقررات این قانون نخواهد بود. تبرصه 1 :سازمان جنگلبانی میتواند به هر خانواده جنگل نشین تا چهار رس دام بزرگ یا معادل آن دام کوچک بدون دریافت حقالتعلیف با توجه به ظرفیت چرا به مدت و در نقاط و طبق رشایطی که مقتضی بداند، در مراتع اجازه چرا بدهد. هر دام بزرگ معادل سه دام کوچک محسوب میشود.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۱ خرداد ۹۸ ، ۱۲:۱۷
محمد خسروی

یکی از دعاوی مطرح در محاکم قضایی، دعوی ممانعت از حق و تقاضای رفع ممانعت از حق است. ماده 159 قانون آیین دادرسی مدنی می‌گوید: دعوای ممانعت از حق عبارت است از تقاضای کسی که رفع ممانعت از حق ارتفاق یا انتفاع خود را در ملک دیگری بخواهد.

چنانچه کسی مانع استفاده از حقوق قانونی‌تان در ملک شما شده است و به عبارت دیگر به شما اجازه نمی‌دهد که به عنوان مثال از زمین کشاورزی یا ملک مسکونی خود استفاده کنید، اما آن را در تصرف خود نگرفته باشد، ممانعت از حق کرده است و شما حق دارید نسبت به طرح این دعوی در محاکم اقدام کنید.مطابق قانون هیچ کس نمی‌تواند استفاده از حق خود را وسیله مزاحمت دیگران قرار دهد یا از محل مسکونی به عنوان محل اشتغال استفاده کند ا استفاده از حق خود را عامل مزاحمت و تجاوز به حقوق دیگران قرار دهد.

 تفاوت تصرف عدوانی و ممانعت از حق

باید به این نکته توجه داشت که در دعوی تصرف عدوانی، دیگری علاوه بر ممانعت از حق شما در استفاده از زمین، آن را در تصرف خود نیز نگه داشته است اما در این دعوی، فقط مانع استفاده از حق شما شده و آن را در تصرف نگرفته است.


۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۰ تیر ۹۷ ، ۰۸:۲۱
محمد خسروی

کارمندان شاغل مشمول قانون مدیریت خدمات کشوری در صورت تحقق شرایط زیر به یک طبقه شغلی بالاتر در جدول حق شغل (موضوع بند 1 فصل اول بخشنامه شماره 14593/200 مورخ 21/2/1388 معاونت توسعه مدیریت و سرمایه انسانی رییس‌جمهور) ارتقا می‌یابند:

1ـ شاغلین مجموعه مشاغلی که شرایط احراز تحصیلی آنها مدرک تحصیلی پایان دوره ابتدایی بوده است، به ازای هر شش سال سوابق تجربی از تاریخ دریافت آخرین گروه استحقاقی یک طبقه و حداکثر تا طبقه 5 ارتقاء می‌یابند.

2ـ شاغلین مجموعه مشاغلی که شرایط احراز تحصیلی آنها مدرک تحصیلی پایان دوره راهنمایی (سیکل) بوده است، به ازای هر پنج سال سوابق تجرابی از تاریخ دریافت آخرین گروه استحقاقی یک طبقه و حداکثر تا طبقه 6 ارتقاء می‌یابند.

3ـ شاغلین مجموعه مشاغلی که شرایط احراز تحصیلی آنها مدرک تحصیلی دیپلم می‌باشدف به ازای هر پنج سال سوابق تجربی از تاریخ دریافت آخرین گروه استحقاقی یک طبقه و حداکثر تا طبقه 7 ارتقاء می‌یابند.

4ـشاغلین مجموعه مشاغلی که شرایط احراز تحصیلی آنها مدرک تحصیلی کاردانی یا همتراز می‌باشدف به ازای هر پنج سال سوابق تجربی از تاریخ دریافت آخرین گروه استحقاقی یک طبقه و حداکثر تا طبقه 8 ارتقاء می‌یابند.

5ـ شاغلین مجموعه مشاغلی که شرایط احراز تحصیلی آنها مدرک تحصیلی کارشناسی یا همتراز می‌باشدف به ازای هر چهال سال سوابق تجربی از تاریخ دریافت آخرین گروه استحقاقی یک طبقه و حداکثر تا طبقه 10 ارتقاء‌ می‌یابند.

6ـ شاغلین مجموعه مشاغلی که شرایط احراز تحصیلی آنها مدرک تحصیلی کارشناسی ارشد یا همتراز می‌باشد، به ازای هر چهال سال سوابق تجربی از تاریخ دریافت آخرین گروه استحقاقی یک طبقه و حداکثر تا طبقه 11 ارتقاء می‌یابند.

7ـ شاغلین مجموعه مشاغلی که شلرایط احراز تحصیلی آنها مدرک تحصیلی دکترای حرفه‌ای یا همتراز می‌باشد، به ازای هر چهار سال سوابق تجربی از تاریخ دریافت آخرین گروه استحقاقی یک طبقه و حداکثر تا طبقه 12 ارتقاء می‌یابند.

8ـ پزشکان متخصص و همچنین شاغلین مجموعه مشاغلی که شرایط احراز تحصیلی آنها مدرک تحصیلی دکترای تخصصی (ph.D) یا همتراز می‌باشد، به ازای هر چهال سال سوابق تجربی از تاریخ دریافت آخرین گروه استحقاقی یک طبقه و حداکثر تا طبقه 13 ارتقاء می‌یابند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ مهر ۹۶ ، ۰۷:۵۲
محمد خسروی

در ﻗﺼﺎص ﻧﺤﻮہ اﺟﺮا ﺑﻪ ﻧﺤﻮہ اﻧﺠﺎم ﺟﺮم ﺑﺴﺘﮕﯽ دارد اﻣﺎ در اﻋﺪام ﭼﻨﯿﻦ ﻧﯿﺴﺖ. 
 
ﻗﺼﺎص ﻓﻘﻂ در ﺟﺮاﯾﻢ ﻣﺴﺘﻮﺟﺐ ﻗﺼﺎص روا است، اﻣﺎ ﻣﻨﺸﺎ اﻋﺪام ﻫﻢ ﻣﻤﮑﻦ اﺳﺖ ﺣﺪ ﺑﺎﺷﺪ ﻫﻢ ﺗﻌﺰﯾﺮ و ﻫﻢ ﺑﺎزدارﻧﺪہ. 
 
ﻗﺼﺎص ﺣﺪ ﺷﺮﻋﯽ اﺳﺖ و در قرآن بیان شدہ است اﻣﺎ اﻋﺪام ﺗﻌﺰﯾﺮ اﺳﺖ در ﻗﺎﻧﻮن ﺟﺰا در ﺣﺎﻻت ﺧﺎص ﺗﺮﺗﯿﺐ ﮔﺮدﯾﺪہ ﮐﻪ ﻗﺎﺿﯽ ﺑﺎ در ﻧﻈﺮ داﺷﺖ ﻫﻤﺎن ﺣﺎﻻت ﺣﮑﻢ اﻋﺪام را برای ﻣﺘﻬﻢ ﻻزم می‌گرداﻧﺪ. 
 
ﻗﺼﺎص ﻧﻔﺲ ﻣﺠﺎزاﺗﯽ اﺳﺖ ﮐﻪ ﯾﮏ ﻣﺼﺪاق ﺑﯿﺸﺘﺮ ﻧﺪارد و ﻓﻘﻂ ﺑﺮای ارﺗﮑﺎب ﺟﺮم ﻗﺘﻞ ﻋﻤﺪ وﺿﻊ و ﻣﻘﺮر شده اﺳﺖ، ﺑﻨﺎﺑﺮاﯾﻦ اوﻟﯿﺎء دم ﻫﺴﺘﻨﺪ ﮐﻪ اﺟﺮای آن را ﻣﻄﺎﻟﺒﻪ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ. 
 
اﻋﺪام ﺣﺎﻟﺖ ﮐﻠﯽ ﺗﺮ و ﻋﻤﻮﻣﯽ ﺗﺮ اﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﯽﺗﻮاﻧﺪ در ﺑﺴﯿﺎری از ﻣﻮارد اﻋﻢ از ﻗﺘﻞ و ﻏﯿﺮہ ﺣﮑﻢ ﺑﻪ آن داد.

ﻫﺮ دو در زﻣﺮہ ﻣﺠﺎزات ﻫﺎی ﺑﺪﻧﯽ ﻫﺴﺘﻨﺪ اﻣﺎ اﻋﺪام ﺳﺎﻟﺐ ﺣﯿﺎت ﺑﻮدہ وﻟﯽ ﻗﺼﺎص ﻫﻢ ﻣﻤﮑﻦ اﺳﺖ ﺳﺎﻟﺐ ﺣﯿﺎت ﺑﺎﺷﺪ ﻫﻢ ﻗﺎﻃﻊ ﻋﻀﻮ. 
 
اﺟﺮای ﻗﺼﺎص ﻣﻨﻮط ﺑﻪ درﺧﻮاﺳﺖ ﻣﻘﺘﺺ ﻣﻨﻪ است اﻣﺎ اﻋﺪام ﺻﺮﻓﺎ ﺑﺎ اﻗﺎﻣﻪ دﻋﻮا از ﺟﺎﻧﺐ ﻣﺪﻋﯽ اﻟﻌﻤﻮم واﻗﻊ ﻣﯽ ﺷﻮد. 

 اگر دو نفر و بیشتر در قتل یک نفر شریک باشند از آنها قصاص مى شود؛ در صورتى که ولىّ، آن را بخواهد.

آنگاه آنچه که از دیه مقتول اضافه باشد به آنها بدهد. (22) مثال :

1- اگر دو نفر او را بکشند و ولى ، قصاص را بخواهد، به هرکدام آنها نصف دیه قتل داده مى شود.

2- اگر سه نفر باشند براى هریک از آنها دو ثلث دیه پرداخت مى کند و ... .(23)

3- اگر دو زن در کشتن یک مرد شریک باشند، هر دو بدون دیه قصاص مى شوند.(24)

4- اگر یک مرد و یک زن در کشتن مردى شرکت داشته باشند، بر هریک از آنها نصف دیه است و در صورت قصاص باید 
نصف دیه را به مرد بپردازد و به زن چیزى تعلّق نمى گیرد.

قصاص :
شرایط قصاص نفس

1- برابرى در آزادى

2- برابرى در دین

شرایط قصاص ‍ نفس 3 نبودن رابطه پدرى و فرزندى 
عبارتند از

4عقل

5- بلوغ

6- محترم بودن خون مقتول

اینک توضیح شرایط مزبور:

1- برابرى در آزادى و بردگى ، شرط اول قصاص نفس است . براساس این شرط:

الف- مرد آزاد در مقابل مرد آزاد کشته مى شود.

ب- مرد آزاد در مقابل زن آزاد کشته مى شود، لیکن با پرداخت تفاوت (نصف دیه مرد آزاد).

ج- زن آزاد در مقابل زن آزاد کشته مى شود.

د- زن آزاد در مقابل مرد آزاد کشته مى شود، لیکن از ولى زن یا ترکه او زیادى دیه مرد گرفته نمى شود.

2- طبق شرط دوم (برابرى در دین )، مسلمان در مقابل مسلمان و کافر در مقابل کافر قصاص مى شود. بنابراین ، 
مسلمان در صورتى که عادت به کشتن کفّار نداشته باشد، در مقابل کشتن آنان کشته نمى شود، ازاین رو ، 
اگر کافر ذمّى یا معاهد را که کشتنشان حرام است ، بکشد، براى قتل او تعزیر مى شود و دیه ذمّى را هم 
باید بپردازد.

چنانچه کافر ذمّى مسلمانى را از روى عمد بکشد، قاتل همراه مالش به اولیاى مقتول تحویل داده مى شود و 
آنها بین کشتن یا برده گرفتن او اختیار دارند.

3- طبق شرط سوم (نبودن رابطه پدرى و فرزندى )، قاتل باید پدر مقتول نباشد. بنابراین :

الف- پدر در مقابل کشتن پسرش کشته نمى شود، بلکه باید دیه اش را به ورثه غیر خودش بپردازد.

ب- فرزند در مقابل کشتن پدرش ، به قتل مى رسد.

ج- مادر به کشتن فرزندش و فرزند به کشتن مادرش ، کشته مى شود.

4- طبق شرط چهارم (عقل ) قاتل دیوانه در مقابل کشتن شخص عاقل یا دیوانه کشته نمى شود و دیه مقتول برعهده 
عاقله  قاتل است .

5- طبق شرط پنجم (بلوغ )، بچه در مقابل کشتن بچه و بالغ به قتل نمى رسد هرچند به ده سال سن یا پنج وجب قد 
رسیده باشد بلکه دیه مقتول برعهده عاقله قاتل مى باشد.

6- طبق شرط ششم (محترم بودن خون مقتول ):

الف قاتل در مقابل کشتن شخص مهدورالدم (که خونش احترام ندارد) مانند دشنام دهنده پیغمبر صلى الله 
علیه و آله کشته نمى شود.

ب- همچنین در مقابل کسى که بحق او را کشته ، قصاص نمى شود، مانند قصاص و قتل دفاعى .

راههاى ثبوت قصاص نفس

راههاى ثبوت قصاص نفس 1 اقرار خود مجرم به قتل 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۳ شهریور ۹۶ ، ۱۴:۲۷
محمد خسروی

انواع خیارات خیار مجلس، شرط، تاخیر ثمن، رویت و تخلف از وصف، غبن، عیب، تدلیس، تبعیض صفقه، تخلف شرط و خیار حیوان را شامل می‌شود.

خیار مجلس

خیار مجلس، اختیاری است که به هر یک از خریدار و فروشنده داده می‌شود تا زمانی که متفرق نشده‌اند و در محل حضور دارند بتوانند معامله را فسخ کنند.

تعریف خیار شرط

شرط کردن خیار- یعنى اختیار فسخ یا امضاى معامله- در عقد موجب ثبوت حقّ خیار براى کسى مى‌شود که این حق براى او قرار داده شده است. 

محدوده زمانی در خیار شرط
خیار شرط به لحاظ زمان، حدّ معینى ندارد؛ بلکه هر مدت از زمان؛ کوتاه باشد یا طولانى، جایز است در عقد شرط شود، و نیز جایز است آغاز زمان تعیین شده متصل به عقد باشد یا منفصل از آن؛ لیکن باید معین باشد؛ به گونه‌اى که احتمال کاهش یا افزایش آن نرود وگرنه هم شرط باطل است و هم معامله.

خیار تاخیر

از ثمن زمانی کاربرد دارد که فروشنده صبر ایوب ندارد و خریدار در پرداخت ثمن یا همان پول تعلل می‌کند. در این شرایط است که ماده 402 قانون مدنی به کار می‌آید، این ماده می‌گوید هرگاه فروشنده و خریدار زمانی را برای پرداخت پول مشخص نکرده باشند و 3 روز از تاریخ معامله بگذرد و فروشنده کالا را در اختیار مشتری نگذارد و مشتری هم قیمت جنس را نپردازد، فروشنده حق دارد معامله را فسخ کند. این در حالی است که اگر خریدار ظرف 3 روز ثمن معامله را پرداخت کند دیگر فروشنده حق فسخ ندارد. نکته مهم در این نوع خیار این است که هرگاه کالا از آن دسته اجناسی باشد که در کمتر از 3 روز فاسد می‌شود یا افت قیمت پیدا می‌کند، فروشنده هر زمانی که احساس کرد کالا در حال فساد یا کسر قیمت است می‌تواند معامله را برهم بزند.

خیار رویت و تخلف از وصف

خیار فسخ است که حق بر هم زدن قرارداد را در صورت عدم مطابقت مال مورد معامله با وصف پیشین آن برای خریدار ایجاد می‌کند. به عبارت دیگر این خیار در جایی ایجاد می‌شود که فرد کالایی را مشاهده نمی‌کند و اوصاف آن در قرارداد ذکر می‌شود و یا بر اساس مشاهدهٔ سابق و آن‌چه در ذهنش نقش بسته معامله‌ای انجام می‌دهد و بعد از معامله مشخص می‌شود آن اوصافی که در قراداد ذکر شده در کالا وجود ندارد و یا وضعیت فعلی کالا مطابق با آن‌چه در سابق مشاهده کرده‌است، نیست.

خیار غبن:

واژهٔ غبن در لغت به معنی خدعه، نیرنگ، نقض عهد و … به کار می‌رود. در اصطلاح حقوقی خیار غبن یعنی، زیان ناشی از عدم تعادل بین عوضین در زمان معامله که به زیان‌دیده بعد از آگاهی به غبن، حق فسخ می‌ده( منظور شخصی منزلی را به فروش می رساند و قیمت منزل 5 ملیون تومان است و بعد از فروش متوجه می شود قیمت منزل فروخته شده بیشتر از  8 میلیون تومان است لذا می تواند طبق این خیار تقاضای فسخ بکند یا بعلکس خریدار قیمت بیشتری پرداخته باشد ) هریک از متعاملین که در معامله غبن فاحش داشته باشد، بعد از علم به غبن می‌تواند معامله را فسخ کند. غبن در صورتی فاحش است که عرفاً قابل مسامحه نباشد. بنابراین غبن باید فاحش باشد، و این فاحش بودن به این معنی است که کاملاً از نظر عرف آشکار باشد.

خیار عیب

خیار عیب یکی از انواع خیار در فقه و حقوق اسلامی است که بر اساس آن در صورت معیوب بودن شیء مورد معامله خریدار حق بر هم زدن معامله را دارد. به عبارت دیگر این خیار در جایی ایجاد می گردد که مشتری کالایی را که معیوب است، خریداری کرده‌است. خیار عیب ویژه عین معین است.

اگر مال معیوب باشد

ممکن است شخصی کالایی را خریداری کند و وقتی قصد دارد از آن استفاده کند متوجه شود که دارای عیبی مستتر یا پوشیده است. برای مثال ممکن است فردی خودرویی خریداری کند که در هنگام عقد قرارداد بدنه آن پوشیده باشد و بعدها متوجه این عیب شود. در چنین شرایطی باید از خیار عیب استفاده شود. این خیار به شما این اختیار را می‌دهد که به موجب عیبی که در مبیع یا همان مورد معامله وجود دارد و شما در هنگام انعقاد مبایعه نامه اطلاعی از آن نداشته‌اید، می‌توانید علیه فروشنده اقامه دعوا کنید. در چنین شرایطی یا می‌توانید کالا را نزد خود نگه داشته و مابه‌التفاوت جنس معیوب نسبت به جنس سالم و با نظر کارشناس رسمی دادگستری دریافت کنید، یا اینکه می‌توانید کالا را به فروشنده پس داده و همه پولی که پرداخت کرده‌اید را از او پس بگیرید. اما توجه داشته باشید که اگر خریدار در هنگام انعقاد مبایعه نامه از عیب موجود در کالا مطلع باشد بعد از انعقاد دیگر نمی‌تواند ادعایی داشته باشد و مجبور است جنس معیوب را برای خود نگه دارد.

خیار تدلیس

در اصطلاح حقوقی تدلیس عبارت است از عملیاتی که موجب فریب طرف معامله بشود به عبارت دیگر تدلیس عبارت است از پوشاندن عیبی در مال یا نمایاندن یک صفت یا امتیاز کمالی غیر واقعی در مال. به علت جبران زیان ناشی از این عملیات فریبنده، فریب خورده از حق فسخ بهره‌مند است قلمرو خیار تدلیس در عین معین است. اصولاً در عین کلی خیار تدلیس وجود ندارد، زیرا بایع مکلف است مبیع را منطبق با اوصاف مورد نظر تحویل دهد، مگر اینکه تدلیس مربوط به اوصاف مشترک تمام مصادیق کلی باشد. خیار تدلیس از خیارات مشترک است و مختص عقد بیع نیست و ممکن است در عقود اجاره، صلح و یا معاوضه  و ازدواج هم وجود داشته باشد.

خیار تبعّض صَفقه:

خیار ثابت به سبب بطلان معامله نسبت به بعض کالا یا بهای آن. ماهیت خیار تبعّض صفقه عبارت است از تسلّط فروشنده یا خریدار بر فسخ عقد به سبب بطلان معامله نسبت به بخشی از کالا یا بهای آن. تفاوت این خیار با خیار شرکت در این است که در خیار شرکت عوض معامله یک چیز است؛ کالا یا بهای آن که معامله نسبت به بعض آن صحیح و نسبت به بعض دیگر باطل است؛ اما در خیار تبعّض صفقه عوض معامله گاه یک چیز است که معامله نسبت به بعض آن صحیح و نسبت به بعض دیگر باطل است و گاه دو چیز، که معامله نسبت به یکی صحیح و نسبت به دیگری باطل خواهد بود. برخی، خیار تبعّض صفقه را تنها در صورت تعدّد کالا یا بهای آن جاری دانسته‏اند و صورت یکی بودن کالا یا بهای آن را مجرای خیار شرکت می‏دانند. 1 از این عنوان در باب تجارت سخن رفته است.

خیار تخلف شرط
هرگاه شرطی ضمن عقد به نفع یکی از متعاملین شده باشد، در صورت تخلف شرط ، مشروط له (کسی که شرط به نفع اوست) با حدود و شرایطی می‌تواند معامله را فسخ کند. این نوع حق فسخ در فقه خیار اشتراط هم نامیده شده. احکام خیار تخلف شرط به طوری است که در مواد ۲۳۴ الی ۲۴۵ قانون مدنی ذکر شده است.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ شهریور ۹۶ ، ۱۷:۱۰
محمد خسروی

طبق ماده‌ی ۴۱ قانون مجازات اسلامی‌ در برخی از جرایم در صورتی که مجازات تعیین شده برای یک جرم، حبس تعزیری بوده و میزان آن ۱۵ سال یا کمتر از ۱۵ سال باشد، قاضی می‌تواند پس از صدور حکم و در صورت وجود شرایطی که قانون‌گذار تعیین کرده است، اجرای تمام حبس یا قسمتی از آن را برای مدت یک تا پنج سال معلق نماید. پس از تعلیق اجرای حبس تعزیری، فرد مجرم به جای زندانی شدن، آزاد می‌شود و اگر در مدت تعلیق اجرای حبس مرتکب جرم دیگری نشود، این محکومیت از پیشینه‌ی کیفری فرد پاک می‌شود. در این حالت به این نوع حبس تعزیری، «حبس تعلیقی» گفته می‌شود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ مرداد ۹۶ ، ۱۴:۵۹
محمد خسروی

طبق ماده‌ی ۴۰ قانون مجازات اسلامی‌ در صورتی که حبس، تعزیری بوده و میزان آن دو سال یا کمتر از دو سال باشد با وجود برخی شرایط، قاضی می‌تواند برای مدت ۶ ماه تا ۲ سال صدور حکم را به تعویق بیندازد و در این مدت، به جای زندانی کردن فرد برای وی اموری همچون انجام فعالیت‌های حرفه‌ای خاص تعیین کند و پس از سپری شدن مدت مقرر و براساس پای‌بندی فرد مجرم به دستورات دادگاه، برای فرد حکم صادر کند که در این صورت اگر فرد به تمامی‌ِ دستورات دادگاه در این مدت عمل کرده باشد، امکان این را دارد که از همه‌ی مجازات حبس به طور کلی معاف شود. در این حالت حبس این فرد حبس تعزیری است و با توجه به اینکه صدور حکم حبس وی به تعویق افتاده است، به این نوع از حبس تعزیری، «حبس تعویقی» گفته می‌شود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ مرداد ۹۶ ، ۱۴:۵۹
محمد خسروی